با برسی تناسبات لبههای زمان شکوه و عظمت فرش جمهوری اسلامیایران یعنی عصر شاهان صفوی و فرش تاریخی پازریک به تفاوتهای چشمگیری خواهیم رسید در فرش پازریک عده حاشیهها برابر با ۲ از ۳ میباشد و این در حالی میباشد که همکنون این اندازه به یک بخش از سه نصیب تقلیل یافته میباشد. هر تعدادی که به نظر مدل حاشیهها یعنی کناره پهن و باریک و زنجیرهها نسبتاًً با اندازههای معاصر برابری مینماید. بعداز پازریک تا قرن نهم و دهم هجری (پانزدهم و شانزدهم میلادی) هیچ گواهی عینی برای ادامه این سیر تحول وجود نداشه و نقوش میناتور مارا حقایق بسیار نیکی رهنمون مینماید که درین میان کتاب فرش بر مینیاتور، دکتر معالج حصوری قادر است خط مش گشا باشد.
در همین عصر یعنی قرن نهم پهناورترین تحول این نقوش تغییرو تحول یافتن آنها از شکسته به گردان با بافت دقیقخیس بوده میباشد. درپی بازبینی سیر تحول لبه با حاشیهها کوفی زمان تیموری و باز نگری حاشیهها زمانه عظمت فرش کشور ایران، روزگار صفوی، مانند فرش اردبیل و شکارگاه و . . . به حاصل منطقی خواهیم رسید. بخش اعظمیاز حاشیهها فرشهای شهری به حیث گونههای و نوع بندی در قالب کنارههای هین فرشهای موزهای قرار میگیرد البته کنارههای فرشهای روستائی و بخشها عشایری که دارنده اصالت و عمر متعددی نیز میباشد و تفاوت عمدهای با حاشیهها شهری میکند و از سیرتکاملهای مختلفی شامل است. از این رو در قسمتی دیگر و با تصاویر مطلوب دعوا ارائه خواهد شد